در این شگرد از دست ها و حس پَرماس (لامسه) برای افزایش روزآگاهی استفاده می شود. صبح پیش از اینکه روز را آغاز کنید، چند دقیقه با خود خلوت کرده و این را در ذهن خود جابیندازید که امروز هر جا چیزی را با دست هایتان فشار دهید یا چیزی روی دست هایتان فشار وارد کند، به سرعت خودآگاه می شوید و در پی آن ارزیابی واقعیت را انجام می دهید. برای امتحان با دست به جایی فشار وارد کنید و کوشش کنید در همان لحظه به خود و پیرامون خود توجه کنید (هوشیار شوید) به محض اینکه خودآگاه شدید، به ارزیابی واقعیت بپردازید.
فشار وارد کردن یا فشرده شدن دست ها باید مانند یک جرقه عمل کند و شما را به سرعت خودآگاه سازد. این را هنگامی می توان اجرایی کرد که همانطور که گفته شد صبح ها کمی وقت گذاشته (کمتر از پنج دقیقه)، با چشم های بسته درباره اش ژرف بیندیشید یا موقعیت هایی را که دستتان در چنین حالتی قرار می گیرد به انگاره در آورید. در همان حال که چشم ها را بسته اید با دست روی زانو یا جای دیگر فشار دهید و کوشش کنید که به خود و پیرامون خود (در این حالت پیرامون شما عبارت است از صداهایی که می شنوید)، آگاه شوید و در پی آن یکی از تمرین های ارزیابی واقعیت را انجام دهید.
به این عمل در برنامه ریزی عصبی کلامی، لنگر می گویند. (نوعی تداعی ذهنی). هر چند که لنگر ترجمه خوبی نیست و بهتر است از اصطلاح گره زدن یا گره خوردن استفاده کنیم. منظور از گره خوردن اینست که یک حرکت، یا احساس یا تصویر ذهنی یا واژه ی مشخص، ناخودآگاهانه با یک احساس یا تصویر ذهنی یا چیزی دیگر پیوند می خورد. برای نمونه کسی که هنگام نگران شدن ناخن های خود را می جود، پس از مدتی عادت می کند به جویدن ناخن و همینکه آغاز به جویدن ناخن می کند، نگران می شود. به دیگر سخن، نگرانی با جویدن ناخن پیوند می خورد و حتی اگر آن فرد در موقعیت نگران کننده ای هم نباشد، همینکه عادتا آغاز به ناخن جویدن می کند نگرانی ها به او هجوم می آورند. از این دست نمونه ها فراوانند.
منظور از گره زدن، انجام آگاهانه عمل گره خوردن است. یعنی کاملا آگاهانه دو چیز را که هیچ پیوندی با هم ندارند (لمس چیزی توسط دست ها و خودآگاهی، ارزیابی واقعیت) ذهنا با هم پیوند می دهید. وقتی که با چشم های بسته این تمرین را انجام می دهید هر چقدر که توانایی انگاره سازی ذهن شما بیشتر باشد، گره شما سفت تر خواهد بود.
برای نمونه شاید بعدا هنگام باز کردن در ماشین، فشار دست بر دستگیره در، مثل یک جرقه ذهنی عمل کرده و شما را به تندی نسبت به خود و محیط اطراف آگاه سازد (در صورتی که در آن لحظه عادتی عمل کرده یا در افکار جورواجور بوده باشید). در این حال به تندی این پرسش را مطرح کنید: خواب هستم یا بیدار؟ و واقعیت را ارزیابی نمایید. این ممکن است هنگام دست دادن با یک نفر، موقع گرفتن کیف یا کیسه خرید، یا حتی زمانی که دست روی دست گذاشته اید، روی دهد.
روزهای نخست ممکن است گره شما سفت و استوار نباشد و مرتبا فراموش کنید ولی اگر تمرین را قطع نکنید بعد از چند روز گره شما چنان محکم و با ثبات می شود که در مواقع لازم بدون اینکه بخواهید، شما را خودآگاه و هوشیار می سازد.
با عرض سلام.
شما برای کپی کردن مطالبتون شرط گذاشتین که باید با ذکر دقیق نام نویسنده و لینک به سایت و مطلب باید کپی بشه.
درحالی که شما خودتون منبع مطالبتون رو(کتاب،وبسایت،مقالات و یا….)ذکر نمی کنید.
ممنون میشم اگه منبع مقالات رو هم تو پایان مطالبتون ذکر کنید.
درضمن وب سایت خوبی دارین.
با تشکر.
سلام. بسیار ممنون از توجه شما.
در رابطه با ذکر منابع بسیار حساس هستیم. هر جا که در این سایت مطلبی با ارجاع به منابع دیگر نوشته شده است، زیر همان مطلب به منابع نوشته لینک داده ایم. چند تا مطلب توسط دوستداران سایت از انگلیسی به فارسی برگردان شده اند که در زیر همان مطالب لینک به مقاله اصلی داده شده است.
توجه داشته باشید که کار ما کپی پیست نیست و واژگانی مثل پرماس یا خودآگاهی لحظه ای یا روزآگاهی یا آرمیتی و واژگان مشابه، ترجمه مستقیم نیستند بلکه واژه هایی هستند که با توجه به نیازهای رازوران ایرانی ساخته شده و در همین سایت تا جای ممکن درباره آنها توضیح داده شده و می شود.
سپاس