“گاو حیوانی مقدس است”. شما به این جمله می خندید حتی اگر بدانید برخی ادیان گاو را مقدس می دانند و صدها میلیون نفر بر این باورند.
ودکا خواستنی ترین نوشیدنی در ازبکستان است در حالی که بیش از نود درصد مردم این کشور مسلمانند. ازبکها همیشه شیشه ودکای خود را زیر میز می گذارند و بر این باورند که الله نمی تواند زیر میز را ببیند!!
در آسیای شرقی خوردن حشرات، سوسک و کرم چندان عجیب نیست.
احتمالا دیدن این رسوم یا باورها و آداب مشابه در فرهنگ های دیگر برای شما غریب و شاید کودکانه و خنده دار به نظر برسند اما آیا فکر نمی کنید که ما نیز در جامعه خود نمونه این رسوم و باورها را داریم و مانند بقیه به چیزهایی باور داریم یا کارهایی می کنیم که نه منطقی و عقلانی و برای بیگانگان عجیب و کودکانه و خنده دار به نظر می رسند؟
طبیعتا اگر این آداب و باورها را که در جامعه جاری ست زیر سوال ببرید، ممکن است در ذهن خود دهها دلیل برای معقول بودن یا درستی آنها پیدا کنید. این کاری ست که مردم سایر جوامع هم انجام می دهند و به زعم خود دلایل محکمی برای اثبات درستی نظر خود دارند. به این پدیده “تایید جمعی” (social proof) می گویند.
تایید جمعی به مجموعه رفتارهای اجتماعی گفته می شود که در یک جامعه جاری ست ؛ اکثریت بر آن پایه رفتار و عمل می کنند چرا که اکثریت آن را باور دارند. اینکه چطور رسم یا باوری را قبول کرده و آن را انجام می دهیم، در داستان گربه و راهب ذن به خوبی هویداست:
“وقتی یک استاد بودایی و پیروانش شروع به مراقبه عصر نمودند گربه ای که در آن معبد بود آنچنان سرو صدایی براه انداخت که آنها نتوانستند تمرکز کنند . لذا استاد دستور داد که گربه را هنگام مراقبه عصر حبس کنند .
سالها بعد، وقتی استاد از دنیا رفت گربه همچنان در طول زمان مراقبه حبس می شد. سرانجام وقتی گربه مرد، گربه ی دیگری به معبد آورده شد و آن را هم هنگام مراقبه بعد از ظهر حبس می کردند.
قرن ها بعد ، شاگردان تعلیم دیده ی آن معبد طی رسالات مذهبی در مورد اهمیت مناسک مذهبی حبس گربه در هنگام مراقبه بسیار قلم زدند.” ۱
حکایتی که به نظر آشنا می رسد و با نگاه به اطراف می توان دهها نمونه رسم و سنت و آیین و باور در مدح “حبس گربه!” پیدا کرد.
در روند “تایید جمعی” نخست با کمک رسانه های جمعی یا افراد صاحب نفوذ و تبلیغات شدید کالا یا رفتاری جدید را به عنوان رفتار درست یا کالای مورد پسند به خورد من و شما می دهند. در مرحله دوم کسانی که آن کالا را خریده یا آن باور را پذیرفته اند، تبدیل به نوکر بی جیره و مواجب شده و آن را به دوستان و آشنایان معرفی می کنند (به اصطلاح پز می دهند یا در موارد حرفه ای خود را هدایت شده دانسته و سعی می کنند دیگران را به آن سمتی که خود هدایت شده اند هدایت کنند). در مرحله سوم افراد بیشتری به خرید آن کالا یا قبول آن باور روی می آورند و کسانی که آن را نمی خواهند یا قبول نمی کنند به روش های گوناگون (ذهنا یا عملا) از جمع طرد می شوند. همینکه دیگران آن را بپذیرند، دیگر نیازی به تبلیغات آنچنانی نیست و آدم هایی که ماشین وار زندگی می کنند، آن را خواهند پذیرفت.
پدیده تایید جمعی برای کسانی که می خواهند خواب روشن ببینند بسیار مهم است. چرا؟ چون کسی که بی چون و چرا هر چیز را قبول می کند و دلیلش را این می داند که دیگران هم آن را قبول کرده اند، توانایی به چالش کشیدن خود و دیگران را ندارد. چنین ذهنی از پرسش و شک و تردید تهی ست و کسی که اهل پرسش نباشد، نمی تواند هوشیاری خود را حفظ کند.
ممکن است این پدیده برای خواننده بسیار بدیهی به نظر برسد و خود را زرنگ و باهوش و غیرقابل نفوذ بداند. اما اندکی درنگ: باورهای خود را بازبینی کنیم. آنها را توجیه نکنیم. خود را هدایت شده ندانیم. برای درستی باورها دنبال دلیل نگردیم. آنها را بازبینی کنیم. ریشه شان را بیابیم. از کجا آمده اند؟ چرا باید چیزی که زمانی درست یا غلط پنداشته ام همچنان درست یا غلط باشد؟
آناتول فرانس در اویل قرن بیستم چنین نوشت: “اگر پنجاه میلیون نفر حرف احمقانه ای بزنند، آن حرف همچنان احمقانه خواهد ماند”.