سفر روح اصطلاحی مبهم، چند پهلو و غیر عملی ست. این اصطلاح و اصطلاحات مشابه کاربرد علمی ندارند و چیزی به دانش شما اضافه نمی کنند. مگر اینکه دقیقا تعریف شوند به طوری که شما منظور گوینده از این واژه را روشن و بدون ابهام درک کنید.
اصطلاحات مبهم برای دو دسته از آدم ها حکم غذا برای گرسنه دارند.
اول آدم هایی که ذهنشان زلال و شفاف نیست. اینها دنبال فهمیدن نیستند بلکه می خواهند خودشان را تایید کنند. تایید خود منجر به تایید کسان دیگری هم می شود که مثل گوینده جذب آن اصطلاح مبهم شده اند. این روند منجر به احساس رضایت درونی ناشی از دانستن می شود در حالی که چنین دانشی و احساس رضایت حاصل از آن کاذب است. دسته دوم آدم هایی اند که دنبال سوءاستفاده و مصادره به مطلوب هستند. مصادره به مطلوب نوعی مغالطه است که طی آن فرد با تکرار ادعای خود مبنی بر درست بودن چیزی، آن را درست می انگارد. مثلا وقتی از او بپرسید منظور از سفر روح چیست؟ می گوید منظور سفر کردن روح است.
از طرف دیگر اصطلاحات مبهم تعاریف زیادی دارند چون واژه هایی که این اصطلاحات را تشکیل می دهند خود چند معنی و مبهم اند. مثلا اگر واژه های سفر و روح در ذهن آقای الف یک معنی و در ذهن آقای ب معنی دیگری داشته باشند، وقتی آقای ب سعی می کند اصطلاح سفر روح را برای آقای الف توضیح دهد، وارد روندی می شود که نهایت آن کژ فهمی، بدفهمی، تضاد درونی یا سوءتفاهم بین دو طرف است. بنابراین بسیار مهم است که قبل از درگیر شدن با چنین اصطلاحاتی، هر دو طرف گفتگو ذهنی زلال و شفاف داشته باشند.
منظور از سفر رفتن از محلی به محل دیگر است و منظور از آن در عرفان، توجه به خداست. اما همین معنی عرفانی هم مبهم است. یعنی شنونده نمی داند که منظور گوینده از دو واژه خدا و توجه چیست؟ واژه روح هم در هر دین و مذهب و مکتب و فرقه طور دیگری تعریف شده و تقریبا هر کس تلقی خود را از آن دارد.
اما چرا اصطلاح سفر روح بر سر زبان ها افتاد؟ این اصطلاح دو خاستگاه یا منشاء دارد. یکی خاستگاه بودایی و هندی و دوم خاستگاه مردمشناسی.
خاستگاه بودایی و هندی: ابتدا توسط مادام بلاواتسکی و با کپی برداری از دین هندوییسم و بعدها توسط نویسندگانی مثل لوبسانگ رامپا که پیرو ادیان تبتی بود وارد زبان های اروپایی شد.
کتاب سفر روح نوشته مایکل نیوتن و کتاب انسان روح است نه جسد که در پی ورود این اندیشه های شرقی به اروپا و حدودا یک قرن قبل نوشته شده اند، تاثیر زیادی روی جستجوگران معنوی در ایران گذاشته در حالی که هر دو متعلق به موزه ی اندیشه های کهنه و شامل ادعاهای بی اساس و غیر علمی هستند.
بعدها اصطلاح سفر روح در فرقه اکنکار باب شد و الان هم پیروان اکنکار در ایران از همین اصطلاح استفاده می کنند بدون اینکه آن را برای شنونده معنی کنند.
خاستگاه مردمشناسی: در مردمشناسی از اصطلاح سفر روح در مبحث شمن گری برای اشاره به روندی که طی آن شمن – به ادعای خودش و به باور کسانی که به او ایمان دارند – از جسم خود خارج می شود، استفاده می کنند.
قصدم از نوشتن این مطلب کوتاه ورود به جزئیات نیست بلکه می خواهم نشان دهم که اصطلاح سفر روح تا چه اندازه غلط انداز و چند پهلوست. یک جا به چرخه سامسارای هندوئیسم اشاره دارد، جای دیگر به تناسخ بودیسم، یک جا به معنی خروج از جسم و جایی دیگر برای احضار روح و جای دیگر به معنی تصور درون به کار می رود.
همانطور که ملاحظه می کنید پرداختن به چنین اصطلاحاتی جز سردرگمی و سوءتفاهم حاصلی ندارند. هر جا که دیدید کسی اصطلاح سفر روح یا اصطلاح مبهم دیگری را به کار می برد و قادر به ارائه تعریف روشن و قابل فهمی از آن نیست وقت خودتان را با خواندن یا شنیدن گفته ها یا نوشته هایش هدر ندهید.
مطالبتون خیلی عالیه.لطفا زود به زود مطلب بزارین.
درست میفرمایید آن ادعاها غیر قابل اثبات و غیر علمی هستند و همینطور ادعای شما نیز غیر قابل اثبات و غیر علمی. متشکرم
سفر روح را روح می فهمد و هرگز در حیطه ذهن در نمی آید… پس شما هم اگر تلاشی در این باب انجام می دهید لزومی به اثبات آن نخواهید داشت.
متوجه نمیشم ؟!
۱ این به برون فکنی مربوطه ؟
۲ یعنی برون فکنی (خروج روح از بدن) و گردش با روح در زمان حال غیر ممکنه ؟!
۳ وقتی روح رو میکشیم بیرون میتونیم هرجا بریم در زمان حال و از اتفاقات اونجا مطلع شیم ؟
(منتظر پاسخ ام)
يعني خيلي بد هست كه ادم براي انكار موضوعي كه ظاهرا خودش هم اطلاعات درستي راجع بهش نداره فقط مزخرف بگه مثل نويسنده مطلب بالا
انگار حرف دلم رو شما بیان کردید.
سلیمان دمیرل رییس جمهور سابق ترکیه حرف معروفی داره
میگه:” متاسفانه هر کسی دهان داره حرف میزنه”
یعنی اینکه اینترنت باعث شده همه کس در همه زمینه ها ادعای صاحب نظری داشته باشه.
من داشتم قانع میشدم که همش توهمه اما نظرات دوستان خوندم دیدم مشکل از نویسنده مطلب هست