رازوری و تجربه رازورانه (فایل پی دی اف)
در این نوشته به مفهوم رازور و رازوری به مثابه یک بستر یا گستره از نگاه بیرونی پرداخته شده. هدف این نیست که محتوای تجربه ی رازورانه را از دید شخصی که آن را تجربه می کند (از دید فاعلی) بیان نمود. بلکه بیشتر تلاشی ست برای نشان دادن چهارچوبی که رازور و تجربه ی رازوری را شکل می دهند. هدف این است که چهارچوبی ارائه شود تا خواننده بتواند با بهره بردن از آن تجربه ای رازورانه را بشناسد.
رازوری یعنی نگاه کردن به جهان و کیهان و گیتی چنانکه به یک راز. کسی که چنین نگاهی به دنیا دارد، از یک طرف می داند که ای بسا نتواند چیستان آن را حل کند و از طرف دیگر شوق حل کردنش را دارد. این راز؛ این معمای ناگشوده، او را ناآرام می کند. این نخستین ویژگی رازوری ست: ناآرامی و تکاپو و جنبش درونی در نتیجه ی رویارویی با پرسش های بی پاسخ.
رابطه رازوری با علم و فلسفه رابطه ای پیشروانه و دوستانه است. پیشروانه از اینرو که بسیاری از قوانین و تئوری ها و نظریه های علمی و فلسفی در ابتدا با دیدگاهها و پرسش های رازورانه آغاز شدند. دوستانه از این جهت که رازور دنبال پاسخ است و نه پافشاری تعصب آمیز بر باورهای خود.
هر نظریه یا تئوری یا ابزار علمی که بتواند به چیستانِ انسان و گیتی نگاهی تازه بیندازد، رازوری از آن بهره می برد.
اما دیدگاه رازوری دیدگاهی ناعلمی ست. چرا؟ چون رازوری به گستره هایی می پردازد که علم توانایی ورود به آنها را ندارد. نه اینکه ممکن است در آینده وارد شود، بلکه اصلا نمی تواند وارد شود. ماهیت این گستره ها جوری ست که با ابزارهای علمی نمی شود چیستان آنها را گشود. ابزارها، نظریه ها تئوری ها و قوانین علمی تنها می توانند نگاهی تازه به این پرسش های همیشگی بیندازند. ولی توانایی حل آنها را ندارند. پرسش هایی مثل اینها: چرا اینجا هستیم؟ معنی زندگی چیست؟
پس دومین ویژگی رازوری درآویختن با گستره هایی ست که دانش های تجربی پاسخی برای آنها ندارند و نمی توانند داشته باشند.
هرچیز که علمی ست، هر پرسشی که علم بتواند به آن جواب دهد – حتی اگر تا الان نداده باشد – دیگر رازورانه نیست. مثلا شفای بیماران وظیفه پزشک و در محدوده علم است و انواع درمانگری های غیر پزشکی را نمی توان زیر دسته اعمال رازورانه قرار داد.
ممکن است کسی مثال های زیادی بیاورد از افرادی که بدون پزشک و فقط با نیروی باور خود درمان شده اند. خواهیم گفت که باور کردن، یکی از موضوعاتی ست که علم روانشناسی به آن می پردازد و برای تمام این نمونه ها توضیحات قانع کننده علمی وجود دارند. ممکن است کسی بگوید افرادی را می شناسد که با توسل به فلان مرد مقدس یا امامزاده شفا یافته اند. باز خواهیم گفت این هم امری رازورانه نیست بلکه در چهارچوب خرافات یا توضیحات علمی (بنا بر دیدگاه شخص) می توان به آنها پرداخت.
به همین دلیل غالبا کسانی که پزشک نیستند و ادعای شفای دیگران می کنند، در توضیح چگونگی ساز و کارِ درمان بیمار به همان پرسش و پاسخ های رازورانه درباره کیستی و چیستیِ جهان و انسان متوسل می شوند.
بنابراین:
رازوری به معنی نگاه کردن به جهان، کیهان، گیتی و انسان به مثابه یک راز است جوری که انسان را ناآرام کند و حل آن راز در گستره ی علم نباشد.
اینطور نیست که رازوری جزء همیشگی و پیوسته ی زندگی باشد. هر کس لحظاتی از زندگی با پرسش های ژرف و بی پاسخ در می افتد و حیرت می کند. اما رازور کسی ست که همواره تلاش می کند چنین لحظات را به شیوه های گوناگون تکرار و تمدید کند. به چنین لحظه هایی تجربه های رازورانه می گوییم. تجربه رازورانه ممکن است در رویداد بیداری یا رویا یا در رخا (رویداد خواب روشن) یا در حالت آرمیتی (خودآگاهی تغییر یافته) به وقوع پیوندد.
تجربه رازورانه رویدادی درونی ست.
رازوری یا تجربه رازورانه، تجربه ای شخصی و درونی ست. ممکن است کسی بگوید طالع بینی و فالگیری و استخاره هم نوعی تجربه رازورانه هستند. در جواب خواهیم گفت که خیر. اینها تجربه درونی نیستند. بلکه کسی که او را پیشگو یا فالگیر می خوانیم، خبری می دهد که بنا به علم احتمالات و اصول روانشناسی ممکن است درست یا نادرست از آب در آید. به دیگر سخن، اینجا نه با کنش رازورانه بلکه با یک جواب روشن یا چند پهلو روبرو شده ایم.
ممکن است کسی بگوید افرادی هستند که رویا می بینند و در این رویاها به پیشگو یی درباره خود (و نه دیگران) می پردازند. در جواب خواهیم گفت بله. این تجربه ای رازورانه است. چون اولا رویا پر از رمز و راز و چیستان است و دوما رویدادی درونی ست. اما به محض اینکه این شخص رویای خود را برای دیگری تعریف کند یا در صدد تعبیر و توضیح آن از نظر شخص دیگر یا سیستم فالگیری و پیشگویی و تعبیرخواب غیرعلمی برآید، عمل او از حالت رازورانه خارج شده و به حیطه خرافات و سرگرمی وارد می شود.
تجربه رازورانه مقدس نیست. در تجربه رازوری، متن مقدس؛ سنجه ی درستی یا نادرستیِ تجربه نیست. تقدس امری دینی ست و نه رازورانه. تقدس، در نهایت یکجایی به رودررویی خشونت بار با دیگران؛ آنهایی که تقدسی برای باورهای شخص قایل نیستند، می انجامد. مذهب را در مقابل مذهب و فرقه را در برابر فرقه قرار می دهد و حدیث “من حقم و تو ناحق” می خواند.
تجربه رازوری تکرارپذیر است اما کیفیت و درونمایه آن هر بار با دفعه ی پیش فرق می کند. برای نمونه اگر شما در هفته آینده سه بار تجربه خواب روشن داشته و هر سه بار در خواب روشن خود به مراقبه بنشینید، کیفیت و درونمایه ی هیچ کدام از این مراقبه های رویایی همسان نیستند.
از آنجا که تجربه رازورانه تجربه ای شخصی و درونی ست، قابل نمایش دادن نیست. برای ناظر بیرونی قابل درک نیست و از این رو نمی توان تجربه رازورانه را در قالب فیلم یا عکس یا صدا ذخیره نمود و دوباره نمایش داد. بنابراین هر فیلم یا عکس یا صدایی که با ادعای تجربه ی رازورانه به نمایش درآید، یا تقلبی ست و در آن از کلک های سینمایی استفاده شده، یا شعبده بازی ست و یا توضیح کاملا علمی دارد. این درباره حالت آرمیتی هم صادق است. در حالت آرمیتی ممکن است صداها یا تصاویری به شدت واقعی به تجسم و تصور درآیند (با چشم بسته یا باز) اما اینها را نمی شود با دوربین ثبت کرد. چنین تجربیاتی را در یکی از سه قالب کژحسی، توهم و نگاره های آرمیتی می توان دسته بندی نمود.
تجربه رازوری ممکن است به خیالپردازی یا خیالبافی منجر شود. برای نمونه ممکن است شما کتاب یا مطلبی بخوانید که درباره عظمت جهان در آن توضیحاتی داده شده، یک لحظه در برابر این شکوه و پیچیدگی احساس ناتوانی و حیرت می کنید و پشتتان می لرزد. سپس درگیر تصاویر یا تصوراتی می شوید درباره آنچه که خوانده اید یا همین لحظه حس کرده اید. بخش اول این تجربه رازورانه است. بخش دوم آن، یعنی از آنجا که با تصاویر و خیالات خود درگیر می شوید دیگر رازورانه نیست و بنا بر تخصص شما در رابطه با موضوعی که مشغول مطالعه اش بوده اید ممکن است مفید باشد یا ممکن است صرفا خیالبافی محض باشد.
کانال تلگرام:
https://telegram.me/khaaberoshan