هوا تاریک و روشن است و شما یکه و تنها در طبیعت راه می روید. جلوی شما درختان، سنگ ها و صخره ها قابل تشخیص هستند. صدای شرشر آب و زوزه باد از هر طرف شنیده می شود. در دور دست، متوجه حرکت یک هیکل سیاه می شوید. ظاهرا شاخه شکسته درختی ست که با حرکت باد تکان می خورد. یک لحظه مکث می کنید: اگر شاخه شکسته درخت نباشد؟ اگر حیوانی درنده باشد؟
احتمالات مختلف را در نظر می گیرید و در این حال متوجه می شوید چیزی که به آن دقت کرده اید، بیشتر شبیه یک حیوان وحشی ست تا شاخه شکسته. حیوان سرش را بلند می کند و به شما نگاه می کند. برق چشم هایش از همین فاصله قابل دیدن است. شاید گرگی ست در حال خوردن طعمه. با احتیاط همان جا می نشینید و به حرکات آن موجود دقت می کنید. در این حال ممکن است جزییات بسیار زیادی را تشخیص داده و حتی دقیقا بفهمید که با چه حیوانی طرف هستید. اگر مسلح باشید یا به اندازه کافی جرات داشته باشید، ممکن است جلوتر بروید و موضوع را از نزدیک بررسی نمایید. از یک فاصله بسیار نزدیک متوجه خواهید شد که هیچ حیوانی آنجا نیست و چیزی که دیده اید، شاخه ی شکسته است که با وزش شدید باد تکان می خورد.
به چنین تجربه ای تجربه ی “وهمی” می گویند: شما هنگام نگاه کردن به شاخه ای شکسته در باد و همزمان با هوای تاریک و روشن، دچار کژحسی یا وهم شده اید (با توهم فرق دارد).
بسیاری از تجربیات باصطلاح ماورایی از این دست هستند. تجربه کننده چیزی را که در واقعیت وجود دارد می بیند و آن را با چیز دیگری که در واقعیت وجود ندارد، اشتباه می گیرد. مثلا کسی ممکن است صد در صد مطمئن باشد که جن دیده است. اگر آدم مدرنی باشد به جای واژه جن از اصطلاح موجود غیر ارگانیک استفاده می کند. اما چیزی که دیده در اصل یک تصویر خیالی بر اساس قضاوت اشتباهِ واقعیت بوده است. از آنجا که ما هرگز فکر نمی کنیم که ممکن است اشتباه کرده باشیم، هر چقدر هم دیگران برایمان استدلال بیاورند باز بر سر حرف خود خواهیم ماند و حتی برای اثبات باور خود از قرآن و حدیث هم سند می آوریم.
پرسش مهم اینجاست: آیا آنچه را که در خواب روشن میبینیم می توان زیر تجربیات کژحسی دسته بندی نمود؟ آیا ممکن است در خواب روشن دچار کژحسی شده و خیال را با واقعیت یکی بگیریم؟ جواب منفی ست.
چرا؟
چون وهم تعریف کاملا مشخص و روشن دارد. خواب روشن هم تعریف کاملا مشخص و دقیق دارد. و این را نمیتوان با آن مخلوط نمود: وهم یا کژحسی، قضاوت اشتباهِ واقعیت است (غالبا قضاوت دیداری یا شنیداریِ اشتباه). یعنی چیزی را که در واقعیت وجود دارد، طور دیگری می بینیم یا می شنویم یا تجربه می کنیم. مثلا شاخه شکسته را جای حیوان می گیریم یا در نتیجه ی نورپردازی ماهرانه فکر می کنیم آدمی که داریم می بینیم، نورانی ست در حالی که واقعیت این است که چند آدم متخصص با تنظیم نور دوربین ها یا نور پیرامون می خواهند آدم کثیفی را به عنوان قدیس یا روحانی بلندمرتبه غالب کنند.
اما خواب روشن، تجربه ی آگاهی از خواب دیدن است. موقعی که خواب روشن میبینیم، می دانیم که داریم خواب می بینیم. می دانیم آنچه در حال تجربه اش هستیم با آنچه که در بیداری یا واقعیت بیداری روی می دهد ممکن است تفاوت داشته باشد. می دانیم که الان در بستر یا جای خود خوابیده و در حال خواب دیدن هستیم. در مقابل هنگامی که دچار وهم می شویم، نمی دانیم که دچار وهم شده ایم. فکر می کنیم آنچه در حال تجربه اش هستیم واقعی ست. کژحسی، برابر نهادِ بیرونی دارد. (در نمونه های بالا: شاخه شکسته، نورپردازی دقیق). خواب روشن برابر نهادِ بیرونی ندارد. بنابراین نمی توان یکی را به جای دیگری گرفت.
حالا به این نمونه توجه کنید: علی در پیاده رو راه می رود. هوا آفتابی ست. یک روز معمولی ست و او برای قدم زدن از خانه بیرون آمده. به اطراف نگاه می کند. مردم در حال رفت و آمد هستند و طبق معمول عجله دارند. همینطور که راه می رود، نگاهش را به آسفالت داغ کف پیاده رو می دوزد و بعد از چند ثانیه دوباره به روبرو به دور دست خیره می شود. جلوی چشمهایش نقاط نورانی به رقص می آیند. پلک می زند و دوباره به مردم نگاه می کند. این رویداد چند بار تکرار می شود و او به جای نگاه کردن به اطراف جذب نقاط نورانی می شود که موقع خیره شدن جلوی چشم هایش ظاهر شده اند. رفته رفته نقاط نورانی تبدیل به خطوط در هم می شوند و یک دفعه می بیند که موجودی، مثلا یک مرد پرنده جلوی او در هوا ایستاده و به او لبخند می زند. این ممکن است یک ثانیه یا چند ثانیه طول بکشد اما دیدن مردی در هوا چنان واقعی ست که او را برای لحظه ای از دیدن اطراف غافل می کند.
به چنین تجربه ای “توهم دیداری” می گویند. توهم بر خلاف وهم، برابرنهادِ بیرونی ندارد. یعنی اینطور نیست که علی از دور پرتو آفتاب را که از لای شاخه درختان بیرون تابیده دیده باشد و آن را به جای یک مرد پرنده گرفته باشد (در این صورت دچار کژحسی شده). بلکه او چیزی دیده که اصلا اینهمانی با واقعیت نداشته است.
خوب. آیا امکان دارد آنچه که در خواب روشن می بینیم، مشابه آنچه که علی دیده است، توهم باشد؟
جواب منفی ست.
چرا؟
چون توهم مانند وهم تعریف دقیق دارد و دلایل بوجود آمدن آن با خواب روشن به کلی متفاوتند. بزرگترین و مهمترین تفاوت این است که توهم موقعیتی غیر طبیعی ست و در نتیجه ناهنجاری یا عدم کارکرد درست مغز بوجود می آید در حالی که خواب روشن و کلا خواب دیدن موقعیتی کاملا طبیعی ست و هرگونه ناهنجاری روانی در کار آن اختلال ایجاد می کند.
توهم یعنی تجربه چیزی که در بیرون وجود ندارد. تجربه چیزی که به نظر می رسد واقعی ست اما واقعیت ندارد. یک تجربه حسی ست در فقدان محرک خارجی. توهم برای شخص توهم زده کاملا واقعی به نظر می رسد و او هرگز نمی پذیرد و باور ندارد که این تجربه از درون خودش ناشی شده.
توهم نتایج منفی دارد و آدم توهم زده کم کم از انجام تکالیف روزمره خود باز می ماند در خیالات غرق می شود و از یک جایی به بعد قادر به کنترل حرکات و رفتار خود نیست و ممکن است باعث آزار خود یا دیگران شود.
اما دلایل پدیدار شدن توهم چه هستند؟ توهم ممکن است به دلیل بیماری های روانی مثل روان گسیختگی (اسکیزوفرنی) ایجاد شود. همچنین ممکن است به دلایل زیر شخص دچار توهم شود:
– نوشیدن الکل.
– استفاده از هر نوع مواد مخدر.
– گاهی وقت ها افراد معتاد هنگام ترک اعتیاد دچار توهم های دیداری یا شنیداری می شوند.
– تب شدید.
– تومورهای مغزی.
– میگرن.
– تنهایی زیاد.
– هر گونه فشار مداوم به بدن (انواع ریاضت های جسمی).
تصاویر هیپناگوژیک را بعضی ها توهم می دانند. این تصاویر به طور طبیعی هر روز برای هرکس بلافاصله قبل یا بعد از خواب روی می دهند. ممکن است شخص متوجه آنها باشد یا نباشد. اما از این جهت که رویدادی طبیعی ست و در همه آدم ها به وقوع می پیوندد و نشانه ناهنجاری یا بیماری روانی نیست، به نظر نمی رسد که بتوان آن را در تعریف توهم گنجاند. نگاره های آرمیتی هم توهم نیستند. این نگاره ها که زیردسته تصاویر هیپناگوژیکند، اشکال یا نقاط نورانی و غیر خیالی و بی معنی هستند که در پشت پلک های بسته و در نتیجه تحریک سلول های بینایی هنگام بسته بودن چشم ها پدیدار می شوند.
ملاحظه می کنید که هرگونه عدم تعادل بدنی یا روانی ممکن است منجر به تجربیات توهمی شود در حالی که خواب روشن (رویای آگاهانه) حاصل تعادل بین ذهن و بدن و پیامد تمرین های ویژه است.
کسی که خواب روشن می بیند برخلاف آدم توهم زده هدفی کاملا روشن و آگاهانه دارد. (مثل کسی که برای هدف خاصی ورزش می کند). این هدف ممکن است عرفان و معنویت، خلاقیت، بهبود مهارت های حرکتی، خودشناسی، مقابله با کابوس های شبانه، بهبود روابط، پیدا کردن ریشه تنش ها و ترس ها یا اهداف مشابه باشد.
اما حتی در فرایند یادگیری خواب روشن هم ممکن است دچار توهم شد. به این ترتیب که شخص خوابِ خواب روشن می بیند. به این نمونه توجه کنید:
دارم خواب روشن می بینم. اما در واقع خوابِ خواب روشن می بینم. در این به اصطلاح خواب روشن، واقعیت را ارزیابی می کنم: انگشت دست راستم را به کف دست چپ فشار می دهم و ازش رد می شود: پس خواب روشن می بینم. اما در ادامه، حس خودآگاهی در خواب به سرعت قطع و وصل می شود. تصاویر آشفته و درهم و بی فروغ هستند و از آن روشنی و شفافیت که در سایر خواب های روشن داشته ام، خبری نیست. (این تقریبا حالتی ست بین خواب و بیداری- بعد از یک خواب عمیق موقعی که شخص در آستانه بیداری ست ممکن است دچار چنین توهمی شود). بیشتر کسانی که دچار این توهم می شوند، یا در تمرینات خواب روشن تازه کار هستند و یا مدتهاست که این تمرینات را انجام می دهند اما در بیداری ذهن پرسش گر و اندیشه ی انتقادی ندارند و به راحتی هر چیز را می پذیرند. این توهم شبانه ممکن است پیش درآمدی برای ورود به خواب روشن باشد یا ممکن است به بیداری ختم شود.
موقعی که در خواب روشن هستیم، می دانیم که این یک رویاست. می دانیم که الان در تخت یا بستر خوابیده و مشغول خواب دیدن هستیم. می دانیم آنچه که تجربه اش می کنیم با آنچه که بعدا در بیداری تجربه خواهیم کرد از زمین تا آسمان تفاوت دارد. در موقع تجربه ی کژحسی و توهم، این حس را نداریم. نمی دانیم که آنچه می بینیم واقعی نیست. فکر می کنیم داریم واقعیت بیداری را تجربه می کنیم. این نکته ی ظریفی ست که بسیاری از آن غافل می مانند و خواب روشن را با توهم یا وهم یکی می گیرند
بنابراین پدیده خواب روشن با توهم و کژحسی فرق دارد.
اما آیا واقعیت دارد؟
رابطه خواب روشن با واقعیت چیست؟ آیا در خواب روشن همان واقعیتی را تجربه می کنیم که در بیداری؟
و از همه مهمتر: واقعیت چیست؟
واقعیت چیزی ست که اکنون روی می دهد و کم و بیش توسط افراد مختلف، به روشی مشابه درک می شود. واقعیت دارای پیوستگی و روشنی ست و قابل لمس است. واقعیت به باور یا درک یک نفر وابسته نیست و باید دیگران هم آن را تایید کنند تا بتوان آن را واقعی نامید. این تفاوت واقعیت با توهم است. توهم دیداری یا شنیداری فقط برای آدم متوهم قابل درک است و نه برای همه. واقعیت، محتوای مشترک ادراک است. چیزی ست که آن بیرون وجود دارد و با بستن چشم ها ناپدید نمی شود.
واقعیت، پیوسته، روشن و قابل لمس است.
خواب روشن هم برخی از این مشخصات را دارد. آیا می توان گفت که خواب روشن واقعی ست؟
کانال تلگرام:
بعضی از افراد ادعا میکنند که در رویا بینی اگاهانه به جاهایی که در واقعیت نرفتند میروند مثلا خانه ی دوستشان و این را دلیلی بر واقعی بودن رویا بینی اگاهانه تلقی میکنند
برای این که بفهیمیم رویا بینی تلقین است یا واقعیت میتوان این ازمایش را انجام داد:
یک دسته ورق بازی را بر زده و در مکانی از خانه قرار دهید بدون ان که بدانید ورق اولی چیست، هر موقع کسی توانست در خواب بفهمد ورق اولی چیست میتوان ادعا کرد رویا بینی اگاهانه واقعیت است
جالب و مفید بود