آیا سطح رانندگی شما بهتر از حد متوسط است؟
آیا از نظر هوشی بالاتر از حد متوسط هستید؟
آیا بر این باورید که اگر برنامه ای را به طور جدی شروع کنید، آن را به پایان خواهید برد؟
آیا فکر می کنید تاریخ کشور شما برجسته تر از تاریخ سایر کشورها و مردم شما برتر از سایر مردمان جهان هستند؟
اگر پاسخ شما به پرسش های بالا مثبت باشد، به احتمال زیاد دچار حالتی هستید که آن را اثر کیکاووس می نامیم. منظور از اثر کیکاووس یا خودبرتر پنداری، اطمینان بیش از حد به دانسته ها و توانایی های خود است.
این شاه کیانی روزگاری چنان خود را بزرگ و توانا می دید که تصمیم گرفت با کمک عقابها به آسمان پرواز کند. و در نتیجه ی این تصمیم اشتباه هم فر ایزدی از او جدا شد و هم از بالاترین نقطه به زمین سقوط کرد.
کیکاووس در ذهن هر یک از ما نشسته است. پژوهش ها نشان می دهند که هر چه نادان تر باشیم، اثر آن بیشتر است. انگار که در بسیاری از رویدادهای روزانه نیرویی ذهن را قفل کرده و او را در توهم دانستن و توانستن نگه می دارد چنان که درباره هر موضوعی به سرعت اظهارنظر کرده یا به هر قیمتی می خواهیم این برتر و بهتر بودن کیکاووسی را به اثبات برسانیم.
طی پژوهشی که در سال ۱۹۹۹ توسط دیوید دانینگ (روانشناس) و همکارش در همین رابطه انجام شد، شصت تا هفتاد درصد دانشجویانی که در آزمایش شرکت کرده بودند، دانستنی ها و قابلیت های خود را بالاتر از آنچه که واقعا بود ارزشگذاری کردند. (مشهور به قاعده ی دانینگ کراگر). در این میان ضعیفترین ها خود را بهتر می پنداشتند! در این پژوهش روانشناسان پس از پرسش درباره توانایی افراد مورد آزمایش از آنها چند تست گرفتند از جمله اندیشه منطقی، ریاضیات و دستور زبان. آنها حتی میزان خنده دار بودن یک جوک را به پرسش گذاشته و سپس نتیجه را با نظر کمدین های معروف درباره آن جوک مقایسه کردند. نکته قابل توجه در این پژوهش این بود که پس از تمام شدن ظاهری آزمایش و در واقع در مرحله دوم آن روانشناسان پیش از اینکه نتیجه تست هر شرکت کننده را به او نشان دهند، ابتدا با نشان دادن نتیجه تست دیگران به او فرصت می دادند که دوباره درباره توانایی خود نظر دهد و جالب اینکه آزمایش شوندگان همچنان بر این باور بودند که سطح توانایی آنها برتر از حد متوسط است. به عبارتی، آنها به اندازه ای احمق بودند که متوجه حماقت خود نمی شدند. (۱) چیزی که همه ما روزانه درگیر آن هستیم.
در پژوهش دیگری که در کانادا دربا ه مهارت رانندگی انجام گرفت ۹۰ درصد پرسش شوندگان سطح رانندگی خود را بالاتر از حد متوسط علامت زدند. در این میان به ویژه مردان جوان که در بیشتر تصادف ها دخیل هستند، خود را راننده بهتری می پنداشتند.
بسیاری از برنامه های شخصی و حتی پروژه های تجاری یا به پایان نمی رسند و یا به نتیجه مورد نظر نمی انجامند. در حالی که فرد یا افراد شروع کننده در ابتدای کار با اطمینان بیش از حد باور دارند که برنامه یا پروژه مورد نظر را با موفقیت به اتمام خواهند رساند.
اثر کیکاووس در تلاش برای تجربه خواب روشن هم غالبا به عدم موفقیت منجر می شود. بسیاری از کسانی که می خواهند خواب روشن ببینند و احتمالا یک یا دوبار این پدیده را به طور تصادفی تجربه کرده اند، خود را تافته جدا بافته می بینند؛ چنان خود را دست بالا می گیرند که به جای دیدن خواب روشن در تخیلات خود غرق می شوند و با اطمینان به اینکه سرانجام موفق خواهند شد، به هیچ نتیجه ای نمی رسند. در این حال راه چاره اینست که فتیله خوش بینی بیش از حد را پایین کشیده و اندکی واقع گرا باشیم. از جایگاه بلندی که برای خود در نظر گرفته ایم پایین بیاییم و در کنار و در میان دیگران باشیم.
به نظر من این خودبرتر بینی همیشه اشتباه نیست. برای مثال الان حاظرم شرط ببندم usain bolt خودش رو سریع ترین مرد دنیا میدونه. آیا اشتباه میکنه؟
به نظرم اگه واقعا تو یه حوضه ای استعداد داریم، تا وقتی سال ها تمرین طاقت فرسا و سرمایه تو اون حوضه نذاشتیم، حق نداریم تو اون حوضه دچار خودبرتر بینی بشیم.
ولی خب این خودش نیازمند یه آگاهی کوچیک و یه انعطاف پذیری خوب هستش که اکثر مردم اون رو ندارند.
با احترام و صرف نظر از محتواي پيام دوست گرامي:
“حوزه” بدين شكل نگاشته مي شود نه “حوضه”
متاسفانه اکثر قریب به اتفاق ما ایرانیان به این مشکل مبتلا هستیم ، خود را بالاتر و داناتر از بقیه پنداشته و در هر مبحثی اظهار نظر میکنیم ! و غالبا تا پای جان (مزاح)و به هر قیمت ممکنه سعی در به کرسی نشاندن عقیده خود داریم . بنظر شما چرا به اینجا رسیدیم ؟