باید جایی بروید و کار بسیار مهمی انجام دهید. زنگ ساعت را روی وقت مورد نظر تنظیم می کنید و با خیال راحت می خوابید. از بد حادثه ساعت زنگ نمی زند. یا باطری آن تمام شده یا به هر علت دیگری از کار افتاده است. اما دقیقا همان موقعی که ساعت باید زنگ بزند یا چند دقیقه قبل یا بعد از آن بیدار می شوید.
بعضی وقت ها هم به ساعت زنگ دار دسترسی ندارید. کسی هم نیست که شما را از خواب بیدار کند. در عین حال باید سر ساعت مشخصی بیدار شوید و کار مهمی به انجام رسانید. اینکه تمام وقت را بیدار بمانید اصلا ایده خوبی نیست. بهتر است بخوابید و به نگهبان خواب خود اطمینان کنید. او ساعت درون شماست و همان موقعی که باید بیدار شوید بیدارتان می کند. تنها چیزی که از شما انتظار می رود این است که آن کار به اندازه کافی برایتان مهم باشد. نگهبان خواب شما که می داند کار بسیار مهمی دارید شما را بیدار می کند. به این فرایند، کشیک خواب یا نگهبان خواب یا ساعت درون می گوییم.
به نظر می رسد که همواره قسمتی از وجود ما درجه ای از هوشیاری را حفظ می کند و در موقع لزوم خود آگاهی را بیدار می کند.
از فرایند نگهبان خواب می توان به عنوان تکنیک کمکی برای تسریع تبدیل خواب تیره یا معمولی به خواب روشن استفاده کرد. به این ترتیب می توانید به نگهبان خوابتان پیام دهید تا به جای اینکه شما را از خواب بیدار کند در میانه رویا به شما یادآوری کند که دارید خواب می بینید. مثلا می توانید نگهبان خوابتان را شبیه پادشاه پنگوئن ها تصور کنید که بر بالای بلندی ایستاده و به همه پنگوئن ها نگاه می کند. او با نگاه خود فعالیت پنگوئن ها را زیر نظر دارد و کاملا هوشیار است. فعالیت پنگوئن ها در حکم فعل و انفعالات مغز شماست. از او بخواهید تا همه چیز را دقیقا کنترل کند و در طول شب به محض اینکه شروع به خواب دیدن می کنید شما را آگاه کند که دارید خواب می بینید. بعد با خیال راحت بخوابید. البته این فقط یک مثال است و با کمی خلاقیت مثال های موثر دیگری برای استفاده از این قابلیت درونی پیدا خواهید کرد.
در هر صورت توجه داشته باشید که نگهبان خواب فقط وقتی وظیفه اش را به درستی انجام می دهد که خواب روشن و برون فکنی برای شما تبدیل به موضوعی بسیار جدی و مهم شده باشد.